به رنگ افکار

جایی برای افکاری که نمی‌دانند کجا بروند...

خواب خیلی عجیب

وای دیشب خواب عجیبی دیدم، الان هر چقدر بیشتر بهش فکر می‌کنم عجیب‌تر می‌شه.

خواب یه مردِ ترسناک سیاهپوش رو دیدم که کل مدت بهم خیره شده بود و منم مثل چی می‌ترسیدم.

بعدش در حالیکه نگاهم می‌کرد، من برگشتم و اون ور رو که نگاه کردم، یکی از فامیلامون که فوت شده رو دیدم. یه جا وایستاده بود و با مهربونی نگاهم می‌کرد. بعد اسمشو محکم صدا زدم و در حالیکه بخاطر دلتنگیش گریه می‌کردم، به سمتش دویدم و بغلش کردم!!!

الان که بیدار شدم، فکر می‌کنم که شاید اون عزرائیل بوده 🤯🤯

و خب راستشو بخوام بگم از دیدن این خواب خوشحال شدم 😂 چون حس می‌کنم این یه نشونه‌ست که قراره به زودی بمیرم 😂💔 اونم مرگ طبیعی آخ جون دیگه لازم نیست خودکشی کنم 🤣

+++ و نکته عجیب‌تر اینه که توی خواب من کامل می‌دونستم توی خوابم، اما همش تو دلم می‌ترسیدم وای نکنه الان از خواب بیدار شم خوابم نصفه بمونه!!! اما خوابم نصفه نموند و تا آخرشو دیدم 🤯

بلورین پنجشنبه بیست و چهارم مهر ۱۴۰۴ ، ساعت 11:30

آمارگیر وبلاگ

موزیک پلیر