سردرگمی و قضایای خجالتآور 😂
تا الان پنج ساعت خوندم خیلی خستهم حس میکنم نمیتونم بیشتر بخونم 😭
+ همچنان در سردرگمی به سر میبرم
دیروز قرار بود یه مشاوریو بگیرم، بعد قرار بود ماز هم ثبت نام کنم که پدر عزیز اومد خونه و گفت که نه اولش باید با فلانی(یه پسر از فامیلامون که پزشکی میخونه و مشاوره هم میده) حرف بزنیم ببینیم چی میگه اون.
بعد خلاصه منم از دیروز استرس اینو میکشم که چطوری قراره با این آدم حرف بزنم 😂
مدام میگفتم نمیشه با همکارش که دختر هست حرف بزنم؟؟!!😂😂💔💔💔😂😭 (وی در این حد تباه و آدم ندیده است)